زهرمار دوست داشتنی !
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۱۴۴۷۴
یادداشت: مجتبی احمدی؛ دبیر گروه فرهنگ و هنر - خبرگزاری برنا
فرمول ساخت درام در تمام دنیا مشخص و معین است و کمپانی های سریال سازی و فیلمسازی بر اساس خاص مخاطب و سلیقه طیف وسیعی از علاقمندان سریال در بازار جهانی اقدام به ساخت قصه هایی در قالب سریال دارند.
در کنار ژانرهای پرمخاطبی مانند کمدی، تخیلی، پلیسی و .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگرچه بیزینس فیلمسازی و سریال سازی مانند رساندن محصول به دست مخاطب در دیگر بیزینس های اقتصادی گاهی خودش را ملزم به سلامت مخاطب نمی داند و در چارچوب برد اقتصادی صرف گام برمی دارد اما در بسیاری از کشورها مسئولین و مدیران و سیاستگذاران فرهنگ با تدبیر و نگاهی متمرکز روی محتوا ، فرم ، ساختار و شیوه روایت مراقبت می کنند تا اثر روی مخاطبش چه تاثیری می گذارد و این مسئله تا چه مدت زمان می تواند روند زندگی بیننده اثر را تحت تاثیر قرار دهد.
آنتاگونیست ها و پروپاگونیست ها ، قهرمانان و ضد قهرمانان ، کارکترهای سیاه و خاکستری و ... پایه گذاران شکل گیری یک درام هستند و بارها دیده شده است که قصه های عاشقانه ذیل تقابل قهرمانها و ضد قهرمانها به بازی گرفته می شوند و در بسیاری از مواقع حتی قصه های عاشقانه موجود در یک اثر با هر ابعادی در میان بچه داستان های درام جای خوش می کنند و کم کم مخاطب خودش را پیدا می کنند.
در واقع نمی توان توقع داشت در طراحی شخصیت ها ملاحظاتی در قواره های از بین بردن کارکترهای خاکستری وجود داشته باشد چرا که این تقابل ها فضا را به یک موقعیت تراژیک تبدیل می کنند و مخاطب را گرفتار ، در این شرایط موقعیت ها هستند که می توانند فضا را تلطیف کنند.
متاسفانه در برخی از سریال های جدی داخلی شاهد این هستیم که نویسندگان به دلیل عدم پیشرفت داستان و نداشتن موقعیت های جذاب و الکن بودن قصه به لحاظ قوام و رمق و توان در کشش به سراغ سیاه نمایی های غیر معمول و به دور از تعاریف درام می روند تا تماشاگر را در باتلاقی گرفتار کنند و با نمایش سیاهی های صرف داستان را بر سر مخاطب شان خراب کنند.
در حالی که تماشاگر قرار است در کنار شخصیت ها به یک نجات دسته جمعی بیندیشد و در تلخ ترین و سیاه ترین موقعیت های درام این نویسنده است که می تواند با روشنگری فضا را به سمتی ببرد که تماشاگر در لحظاتی خود را در موقعیت های مختلف درام رو به سپیدی نیز ببیند و با شخصیت ها و کارکترهای اثر در کنار حس هم ذات پنداری مسیری به بهشت را حس کند.
سریال رهایم کن و اتفاقات رخ داده در این مجموعه برای پلتفرم شبکه نمایش خانگی بسیار هوشمندانه و با نگاهی نو به شخصیت پردازی و رنگ آمیزی کارکترها شکل گرفت و در تلخ ترین موقعیت ممکن به ایستگاه پایانی رسید اما این سیاهی موجود در فضای فینال سریال هرگز آزار دهنده نبود چرا که قهرمان و ضد قهرمان های داستان در عین حال که هر کدام به اندازه های خود دچار هامارتیا (خطای قهرمان تراژدی شدن) اما با سلیقه نویسنده به سزای عمل خود رسیدند و بسیار مدبرانه نویسنده و کارگردان تئاتر این حق را بر خود قائل بودند که شخصیتی را که تماشاگر با او حس هم ذات پنداری بیشتری داشت دچار آسیب نهایی نمایند و مستقیما با روح و روان مخاطب شان به چالش برسند.
گاهی اوقات اما نویسندگان در سیاه کردن موقعیت و روابط میان افراد به دنبال این هستند که از آبی که خود گل آلود کرده اند ماهی خود را بگیرند و در این شرایط طبیعی است که قواعد درام را به نفع خود خارج می کنند و در این شرایط بدون توجه به بازخورد مخاطب دنیای داستان شان را آن قدر تلخ و ناگوار نمایش می دهند که در این ویترین قصه گم و گور می شود و تفکر نویسنده در نمایش چیزی که در ذهنش مخوف وترسناک است پررنگ تر جلوه می کند.
باید گفت مخاطب برگردن نویسندگان و صاحبان اثر این حق را دارد که بعد از دیدن یک کار نمایشی به واسطه اعتمادی که داشته است حال خوب با خود ببرد حتی اگر تراژدی در پایان تلخ و آزار دهنده و دور از واقعیت مرسوم باشد.
انتهای پیام ./
آیا این خبر مفید بود؟
نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: فرهنگ و هنر سینما سریال سرگیجه درام مجتبی احمدی رهایم کن موقعیت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۱۴۴۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بحران ادبیات داریم
مریم حسینیان با تأکید بر اینکه بحران ادبیات داریم، میگوید: مسئله نقد ادبی، کارگاههای ادبی و خاموششدن چراغ جایزههای معتبر را از دلایلی میدانم که در فضای ادبی ما بحران، ایجاد کرده و این تقصیر مخاطب نیست.
این نویسنده در گفتوگو با ایسنا درباره مسئله مخاطب اظهار کرد: در واقع بحران ادبی است که سبب ریزش مخاطب میشود یا باعث میشود مخاطب سخت سراغ خواندن کارهای جدید برود؛ نباید همیشه توپ را در زمین مخاطب بیندازیم. به نظرم مخاطب خیلی باهوش است.
او با اشاره به تغییرات سیستم اطلاعرسانی و معرفی کتاب، گفت: زمانی رسانههای معتبری چون مجلات ادبی و مطبوعات و خبرگزاریها که منابع محدود و مشخصی بودند به مخاطب برای انتخاب کتاب کمک میکردند و تکلیف مخاطب روشن بود؛ اما حالا هر کسی میتواند یک رسانه برای پیشنهاد کتاب باشد که این موضوع به سردرگمی مخاطب منجر میشود. همچنین با رشد ناشران خصوصی تعداد عنوانهای کتاب افزایش پیدا کرده است و ما با دریایی از انواع کتابها با ژانرهای مختلف مواجه هستیم و نمیدانیم کدام را انتخاب کنیم.
حسینیان خاطرنشان کرد: در یک دهه گذشته کثرت کارگاههای آموزشی به ادبیات آسیبزده است؛ در واقع این موضوع باعث شده نویسندگان جدید با رزومه پروپیمان نداشته باشیم. از هر کارگاهی که در تهران یا شهرستان برگزار میشود، دو یا سه نفر کتاب منتشر میکنند، در واقع بحران ادبی دقیقاً اینجاست.
او ادامه داد: زمانی که برای انتشار کتاب سختگیری خاصی وجود نداشته باشد و فردی که دوسه سال است شروع به نوشتن کرده با فیلتر کارگاهی که از آن بیرونآمده رمان یا مجموعه داستانی مینویسد و ناشران نیز کارشناسی سختگیرانهای در ادبیات داستانی نداشته باشند، این موضوعها باعث میشود کتاب درجه یک مخصوصاً در ادبیات داستانی نداشته باشیم. در این سالها عنوانهای گردنکلفت نداشتیم.
این داستاننویس یادآور شد: در این سالها بحث معرفی کتاب پررنگ بوده؛ اما بحث نقد ادبی کمرنگ شده است. مخصوصاً بعد از دوره کرونا و رشد فضای مجازی، هر کسی در صفحه خود کتابی را مطابق سلیقه شخصیاش معرفی میکند و معیارهایی که قبلاً برای معرفی کتاب وجود داشت، دیگر وجود ندارد. همچنین خاموششدن چراغ جایزههای ادبی معتبر نیز در بحران ادبیات مؤثر بوده است؛ بههرحال کتابها از چند مسیر داوری عبور میکردند که همه اینها فروکش کرده است.
او با بیان اینکه باتوجهبه قیمت بالا کتاب، کتاب کالای تجملی محسوب میشود، گفت: قبلاً مخاطب سه عنوان کتاب که اسمش را شنیده بود میخرید و شاید از دوتایش خوشش میآمد؛ اما حالا فیلتر مخاطب باتوجهبه قیمت بالای کتاب، مقداری دقیقتر شده و میخواهد کتابی را بخرد که مطمئن باشد کتاب خوبی است. در سالهای اخیر منابع کمک به مخاطب برای انتخاب کتاب، کمتر شده است و به همین دلیل ریزش مخاطب را داشتیم.
حسینیان خاطرنشان کرد: در طول چند سال گذشته عنوانهای متعدد در ادبیات داستانی دارد منتشر میشود اما کتابها کمفروغ هستند. البته این موضوع به نسلهای مختلف داستاننویسی نیز بر میگردد و قرار نیست یک جمعیت چند هزارنفره همه نویسنده باشند، از میان آنها شاید ۱۰ نویسنده ماندگار باقی بماند. الان ما با این مسئله مواجه هستیم که به نظرم بحران قابل تأملی است و نامش را بحران ادبیات میگذارم و همین باعث میشود احساس کنیم بحران مخاطب داریم.
او درباره اینکه گاه اینطور برداشت میشود که نویسنده برای مخاطبان خاصی مینویسد و به مخاطب وسیع فکر نمیکند، جایگاه مخاطب نیز اظهار کرد: همانطور که ادبیات سطحبندی شده است، مخاطب نیز سطحبندی میشود. هر کتابی برای هر مخاطبی نوشته نمیشود. ما سبکهای مختلف نوشتن داریم؛ مخاطبی که کتاب رئالیستی دوست دارد، کتاب رئالیسم جادویی و فانتزی دوست ندارد؛ زیرا مخاطب این اثر نیست. این موضوع نه به معنای پایینبودن سطح مخاطب است نه ضعیفبودن اثر.
نویسنده «بهار برایم کاموا بیاور» و «ما اینجا داریم میمیریم» ادامه داد: گاه منِ مخاطب از ناداستان اطلاعی ندارم و زمانی که یک ناداستان میخوانم شاید درک درستی از آن نداشته باشم و بگویم کتاب بدی بود. یا ممکن است مخاطبِ ادبیات عامهپسند بودم و بعد کتابی از یک نویسنده صاحبنام بخوانم و ناگهان با جهانی مواجه شوم که تابهحال با آن مواجه نبودم. برخی از نویسندهها سبک خاصی دارند و نمیشود گفت نویسنده به مخاطب توجه ندارد. شخصاً این را قبول ندارم و به نظرم در هر ژانر از نویسنده اثر قابل تأملی خلق کند، اثر حتماً خوانده میشود.
این داستاننویس خاطرنشان کرد: بهشدت معتقدم اثر خوب هنوز هم سینهبهسینه و از طریق خود مخاطب کشف میشود. اگر کار قابلتأمل باشد، فرق نمیکند از یک کارگاه ادبی بیرون بیاید یا اتاق شخصی یک نویسنده حرفهای، خوانده میشود. گاه در کارگاهها اثر شگفتانگیزی نوشته میشود که نشان میدهد نویسنده خوبی است؛ اما نویسنده حرفهای هم داریم که کتاب چهارم و پنجمشان کمرمق و اثر ضعیفی است. اگر اثر ضعیف باشد مخاطب درک میکند. هر ژانر مخاطب خود را دارد و اگر خوب باشد، حتماً دیده میشود.
مریم حسینیان ارتباط خود با مخاطب را عالی میداند و با بیان اینکه صفحات مجازیاش کاملاً خصوصی است، گفت: در دوران کرونا دو کتاب «بانو گوزن» و «نئوهاوکینگها» منتشر کردم، دو کتاب با دو سبک متفاوت؛ خب دو سال است درگیر بیماری بودم و «نئوهاوکینگها» هم روایت این بیماریام است و در این دو سال نمیتوانستم در جلسهای حضور فیزیکی داشته باشم و همه ارتباطهایم مجازی بود و ارتباط خوبی با مخاطبان خود گرفتم. من برای همه مخاطبانم احترام قائلم و جز نویسندههایی هستم که پاسخ تمامی پیامها را میدهم. واکنش مخاطبانم برایم مهم است. برایم مهم است که مخاطبانم درباره کتابهایم چه نظری دارند و از جمعبندی نظرها استفاده کردهام.
انتهای پیام